تأثیر رگه کاسه در صدای تار
به طور کلی رگههای کاسه تار به سه دسته تقسیم می شوند:
1- رگه ریز 2-رگه متوسط 3-رگه درشت
در ابتدا صرف نظر از اندازه رگه کاسه تار و تاثیر آن در صداهی ساز، یکی از مهمترین ملاک ها برای انتخاب ساز تار، وزن نهایی آن است که معمولاً باید بین دو کیلو تا دو کیلو و سیصد گرم باشد.
به منظور رسیدن به وزن مطلوب برای چوبهای رگهدرشت که معمولاً دارای چگالی (جرم حجمی) بیشتری هستند، ضخامت کلی کاسه را کمتر (حدود ٦/٥ تا ٧ میلیمتر) ولی در کاسههای رگهریز با چگالی کمتر، ضخامت کلّی کاسه را حدود یک سانتیمتر میگیریم (البته این یک مثال بود و ضخامت های واقعی در قسمت های مختلف کاسه تار متفاوت است).
ساز تار دارای سه دهانه شامل ١-دهانه کاسه، ٢-دهانه نقاره و ٣-دهانه نفیر (دریچه ارتباط بین کاسه و نقاره) است و یکی از نکاتی که در ساخت یک تار حرفهای و با کیفیت اهمیت دارد، اندازه و تناسب سه دهانه ساز تار با درشتی و ریزی رگه هاست. به تناسب سختی و نرمی و درشتی و ریزی رگهها، اندازه این سه دهانه به نسبت تا حدی تغییر میکند.
هرچند که یک سازساز حرفه ای بر حسب تجربه، با هر رگهای زنگ و طنین ساز را کنترل میکند و در نهایت سازی خوشزنگ با طنینی مناسب و خوشصدا میسازد، ولی سازهای به جا مانده از سازندگان قدیمی خود گواه این مطلب است که تارهایی با کاسه رگه متوسط و به نسبت درشت، بعد از گذر زمان از ماندگاری و صلابت صدایی بیشتری برخوردارند.
معمولاً تارهایی که کاسه آنها دارای رگه های خیلی ریز هستند، اصطلاحاً زودتر به صدا میافتند ولی بر حسب تجربه این خوش صدایی ماندگار نبوده و دوام زیادی ندارد. مخصوصاً اگر سازساز ضخامت کاسه را هم کم گرفته باشد. در این سازها، ساز در ابتدا خوب میخواند ولی رفته رفته با گذر زمان صدای ساز افت میکند. در کاسههای رگه متوسط و رگه درشت معمولاً ساز دیرتر به خواندن میافتد ولی ماندگاری این صدا (چنانچه در بسیاری از سازهای قدیمی میبینیم) گاهی تا صد سال و بیشتر از صد سال نيز دوام دارد و بعد از گذر سالها، وزن تار مناسب باقی میماند و مانند کاسه رگهریز سبک نمیشود.
به طور کلی چوبهای توتی که دارای رگههای بسیار ریز هستند برای ساز تار مناسب نیستند و بیشتر برای تَرک و صفحه سهتار استفاده میشوند.
البته به جز رگه، ضخامتها و تناسب دهنههای ساز نیز در ماندگاری صدای ساز اهمیت به سزایی دارند. به عنوان مثال در بعضى از تارهای به جا مانده از اساتيد سازساز قديم به دلیل اینکه ایشان اندازه نفیر ساز را بیش از حدّ متعارف میگرفتند، قطع به یقین ساز در ابتدا دارای صدایی درخشان، باز و زنگدار بودهاست؛ ولی با گذر زمان و گرد قدمت ، کیفیت صدایی آنها ، افول کرده است. همچنین در بعضى از سازهای بهجا مانده از بعضى سازندگان قديمى، به دلیل کم گرفتن ضخامتهای کاسه و رگه ريز بودن كاسه، ساز در ابتدا خوشخوان و خوشصدا بوده ولی رفتهرفته سازها کیفیت اولیهشان را از دست داده اند.
به عقیده نگارنده، حتی نوع مغار زدن در کاسه های رگهریز و رگهدرشت متفاوت است و به فراخور هر نوع رگه، برای کنترل زنگ ساز، میزان عمق مغار و میزان رد به جا مانده از مغارها متفاوت هستند. مسئله دیگری که در انتخاب چوب کاسه حائز اهمیت است، محل قرارگیری گلها در کاسه هستند.
به زعم، سلیقه و تجربه شخصی نگارنده، هرچه مرکزیت گل های کاسه به دهنه کاسه نزدیکتر باشند، ساز خوشخوانتر و دارای صدای متمرکز و عمیقتری خواهد بود.
در دیداری که که با استاد گرانقدر، زنده یاد، استاد محمدرضا لطفی داشتم به خاطر دارم ایشان اعتقاد داشتند که کاسه چه رگه درشت باشد چه رگه ریز، بهتر است قسمت بهاره و پاییزه (پُر و پوک) رگه و آوندهای کاسه به یک اندازه باشند. به این معنا که مثلاً قسمت پوک آوند سه برابر قسمت پر آوند یا بالعکس نباشد.
شایان ذکر است بهترین زاویه برای تشخیص درشتی و ریزی رگه کاسه برای دوستانی که آشنایی کمتری با ساز دارند، ته کاسه (قسمت سیم گیر) یا سرشانه های کاسه (بالای نقاره) هستند که اندازه رگهها در این دو قسمت به وضوح مشخص است.
بنا بر تجربه شخصی نگارنده مناسبترین فاصله بین رگهها برای کاسه تار چیزی حدود 7 میلیمتر (که تقریباً رگه متوسط محسوب میشود) است، به این معنا که فاصله بین رگههای پر و پوک حدود هفت میلیمتر باشد.
در پایان باید عرض کنم که این مطالب، تجربه و نظر شخصی اینجانب بوده و ممکن است بر اساس تجربیات شخصی آینده، دیدگاه اینجانب نیز در این باب تغییر کند. همچنین شاید دیگر هنرمندان عزیز تارساز تجربیات و نظرات متفاوتی نسبت به تجربیات اینجانب داشته باشند که همگی عزیز و محترم است.
با احترام/ رامین علییاری